نو كه اومد به بازار كهنه مي شه دل آزار
عمو ناصر از بابلسر يك جفت كفش خيلي خوشكل برا شايان سوغاتي آورده. دست گلش درد نكنه. ديروز عصر كه مي خواستيم با بابانادري بريم گردش به شايان گفتم برو كفشاتو بيار بپوش و بريم ددر. هر دو تا كفشش (كفش قديم و كفش جديدش)كنار هم گذاشته بود.آقا شايان كفش جديدش رو آورد گفت:بات (به كفش ميگه: بات)
منم رفتم اون يكيشو آوردم كه پاش كنم قبول نكرد مي گفت: نه نه ......
فدات شم ماماني كه اينقدر همه چيز حاليته.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی