شایانشایان، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

شایان جون

پنجمین سالگرد ازدواجمون

    دیروز سالگرد ازدواج من و بابانادر بود که وارد پنجمین سال زتدگی مشترکمون شدیم. امیدوارم همه زوج ها در کنار هم خوشبخت باشند و آرامش داشته باشند. نادر گلم ازت ممنونم به خاطر وجود خودت. ممنونم به خاطر آرامشی که بهم دادی و ازت ممنونم که تلاش کردی برای خوشبختیمون. نادرم پنج سال از زندگی مشترکمون میگذره تو این سالها بهم یاد دادی که مهر بورزم و توقع نداشته باشم بهم یاد دادی که تلاش کنم و زود خسته نشم بهم یاد دادی که صبر کنم و گلایه نکنم و بهترین رفیق تنهایی هام بودی. وقتی خوشحال بودم تو بودی که باخنده هام میخندیدی و در لحظات غم و اندوهم دستهای گرمت روی شونه هام بهم آرامش می داد. به حرفام گوش میدادی و سنگ صبورم بودی. ...
25 خرداد 1392

چهارمين سالگرد ازوداج

امروز روز قشنگيه. رنگ آسمون با تموم روزهاي سال فرق مي كنه آخه مي دونين امروز چهارمين سالگرد ازدواج من و نادر هست. خوشحالم كه خدا بهم همسر مهربون و وفادار داد كه توي خوشي و ناخوشي همراه من باشه. مهربان ترينم وقتي تو بامني سرور و شادي با من است. در قلب من آفتاب تابان باش. سالروز ازدواجمون را عاشقانه تبريك مي گم. همسري بي همتا زحمت كشيد و يك گوشي موبايل هديه داد. ...
24 خرداد 1392

تولد مامان فهيمه

شايان گلم ديروز تولد من بود. عمو ناصري باهمكاري خانواده ها و بابانادر زحمت كشيدن و منو سورپرايز كردن و يه جشن كوچولو برام گرفتن. ديروز ظهر خانواده باباجون اينا(باباي مامان)، باباعلي اينا(باباي بابا)، عمو ناصر و خاله فرزانه، خاله مريم و مصطفي و يكي از عمه هام برا ناهار رفتيم باغ. جاي همگي خالي خيلي خوش گذشت. بعد از ظهرش هم كيك تولد و كادوها رو آوردن و منو خجالت زده كردن از همشون ممنونم كه به يادم هستن و برام ارزش قائلن. راستي كيك هاي تولد ش انتخاب يگانه خانم عزيز (دختر خاله فرزانه و عمو ناصر) بود هم خوشكل بود هم خوشمزه. عكسش رو تو پست بعدي مي ذارم. ...
8 مهر 1391

مامي جون تولدت مبارك

مادر گلم تولد تو تولد تمام خوبيهاست. تولدت مبارك. امروز 1 مهر مساوي با تولد مامي جون ايشااله هميشه سالم باشي و سايه ت رو سرمون باشه. تو همه كس مايي. به خدا ما بي تو هيچيم هيچ. ما با تمام وجود مي پرستيمت. بازم مي گم تولدت هزاران بار  مبارك . ايشااله هزارساله شي. از زبون شايان: ماما جون تبلد مبالك   ...
1 مهر 1391

تولد خاله مريم

ديشب تولد خاله مريم بود جاتون خالي خيلي خوش گذشت.اولش كه مراسم تولد شروع شده بود شايان زياد ميلي نداشت كه تو جمع باشه بيشتر دوست داشت با بچه هاي فاميل بازي كنه. ولي وسطاي تولد بود كه يه دفعه جوگير شد و شروع كرد به دس دسي و رقصيدن. خلاصه حسابي مجلس رو گرم كرد و توجه همه رو به خودش جلب كرد. از اون موقع بود كه تولد به مامان و باباش هم مزه داد. آخر شب هم كه مي خواستيم بريم خونه با هزار دردسر از خاله مريم و دايي مصطفي (شوهر خاله مريم) جداش كرديم و رفتيم. تو ماشين كه نشستيم من و بابانادري گرم صحبت بوديم شايان جوني هم دنبال شيطونيش بود و با خودش يه چيزايي زمزمه مي كرد خوب كه گوش داديم ديديم داره مي گه: آله االو يعني: خاله تولد. فداش شم متوجه شد...
6 خرداد 1391

روز مادر مبارك

زيباترين كلمه بر لب هاي بشريت كلمه مادر و زيباترين آوا آواي مادرم است. اين كلمه آكنده از عشق و اميد است. كلمه شيرين و مهرانگيز كه از اعماق قلب بر مي خيزد و زيبايي است. مادر همه چيز ماست. مادر جان روزت مبارك.   ...
23 ارديبهشت 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شایان جون می باشد