شايان مامان عاشق كتاب خوندنه مخصوصا كتاب حيوونا. از حيوونا هم عاشق جوجو و اسبه . هرجا عكس اسب ببينه شروع ميكنه به تكون خوردن انگار صدساله اسب سواري مي كنه. ...
ديشب خونه مامي جون بوديم. دايي مصطفي (شوهر خاله مريم) از رو گوشيش بازي موتور رو برا شايان گذاشته بود. شايان جوني هم خيلي ذوق زده شده بود و با حالت خاصي صداي موتور را در مي آورد انگار كه صد ساله موتورسواره. همه از اين حركتش متعجب شديم و كلي قربون صدقه ش رفتيم. يگانه (دخترخاله شايان) هم كلي احساساتي شد پريد شايان رو بغل كرد و با زبان كودكانه اش گفت: شاياني دورت بگردم. يگانه جون فدات شم كه اين قدر با محبتي. ...