شایانشایان، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

شایان جون

مسافرت به قشم

1391/12/20 10:00
نویسنده : مامان فهيمه
1,172 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه 9 بهمن با مامي جون و خاله جون مريم و شوهرش به سمت قشم حركت كرديم. رفتنمون خيلي ناگهاني شد. ماجراي رفتنمون به اين صورت بود كه شب پيشش باباجون و مامي جون خونه ما بودند. بابام گفت كه دوتا از عموهام و يكي عمه هام فردا بعد از ظهر مي رن قشم به ما هم گفتند اگه مي خواهيم بريم. منم گفتم خودم خيلي مي خوام بيام منتهي به خاطر اينكه شايان اذيت ميشه قصدي ندارم. روز دوشنبه كه سر كار بودم خبردار شدم كه مامانم همراه عموها رفته. بعد از رفتن مامانم من و خواهرم مريم تلفني با هم در تماس بوديم و شوخي شوخي راهي قشم شديم. من تا ساعت 7 سركار بودم ساعت 8 هم حركت كرديم. در كل سفر خوبي بود. شايان هم پسر گلي بود. خيلي باهامون همكاري كرد. اصلا بهانه گيري نمي كرد. بار اول رفته بوديم تهران و بابلسر. سفر به قشم هم دومين سفر شايان بود. بابلسر كه بوديم حدودا يك سال نيمه بود از دريا مي ترسيد فقط كنار ساحل با شن بازي مي كرد. ولي اين دفعه ديگه از آب و دريا نمي ترسيد. اينقدر ذوق زده شده بود كه به زور بايد از دريا جداش مي كرديم.

اينم عكساش:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شایان جون می باشد